بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
« بسم الله الرَّحمن الرَّحیم »
یهود به دلایل بسیار زیادى از جمله موارد زیر همیشه مورد تنفر ملتها بوده و هست:
1- کشتن عیسى مسیح(ع) (به زعم مسیحیان)
2- بغض و کینه نسبت به دیگران
3- خون آشامى (به معنى واقعى کلمه)!
4- انزوا و درونگرایى
5- خود برتر بینى و نژادپرستى
6- فعالیتهاى اقتصادى غیر تولیدى
7- تجارت بَرده
8- تجارت در عرصهى فحشا
9- رباخوارى
10- انحصار معاملات طلا و نقره
11- رشوه
12- جاسوسى
13- اشاعهى بیمارى و مسمومیتهاى جمعى
14- تحریف کتابهاى آسمانى
15- مافیا
و... (که البته تکتک موارد بالا جاى بحث و نوشتن مطالبى مفصل دارد که انشاءالله در فرصتهاى بعدى و در صورت تمایل شما، به آنها مىپردازم).
به همین دلایل، از زمانهاى دور در اروپا مرسوم بوده که، اروپاییان براى نشان دادن نفرت خود از یهودیان، آنها را به موش که معمولاً همه مردم از آن بیزار و متنفر هستند، و ورود و وجود آن در هر جا همراه با بیمارى و آلودگى است، تشبیه مىکردند، و به فرزندان خود نیز این را آموزش مىدادند تا آنها هم از یهودیان دورى کرده تا از شر آنها در امان باشند.
به همین خاطر متفکران و سران یهود (که اغلب از سرمایهداران بزرگ دوران خود بوده و هستند) به فکر راهکارى براى این مشکل بزرگ و مقابله با این نوع از یهود ستیزى (Antisemitism) افتادند.
چون اغلب کودکان، حرفهاى پدر و مادر خود را همیشه درست در نظر گرفته و چیزى غیر از آن را نادرست تصور کرده و به آن اعتماد نمىکنند، پاک کردن این تصور (تشبیه یهودیان به موش) از ذهن کودکان و نشان دادن اینکه یهودیان مانند موش نیستند، کارى سخت و بیهوده به نظر مىرسید، پس سران یهود تصمیم گرفتند تا از جهت دیگر وارد شده و موش را حیوانى دوست داشتنى نشان دهند.
آنها با استفاده از ابزار قدرتمند سینما و تلویزیون وارد عمل شده و با ساخت برنامههایى مخصوص کودکان که اغلب، ستارههاى آنها موش بودند، به دنبال دستیابى به این هدف خود بودند.
آنها با ساخت مجموعههایى معروف و فوق العاده محبوب، مانند «تام و جرى» (Tom & Jerry)، «میکى موس» (Mickey Mouse)، «استوارت لیتل» 1و 2 (Stuart Little) و... تا حدود بسیار زیادى به هدف خود رسیدند.
در کارتون تام و جرى هم این هدف با قوت و شدت خاصى دنبال مىشود و سعى بر آن است تا موش (نماد اسرائیل) را حیوانى بىآزار و مهربان نشان دهد، که همیشه در معرض اذیت و آزار و حمله دشمن همیشگى خود، یعنى گربه قرار مىگیرد ولى با هوشمندى و گاهاً شیطنتهاى خود از دست گربه فرار کرده و یا او را مجبور به تسلیم شدن در برابر خود مىکند.
در این مجموعه هرگاه موش احتیاج به کمک پیدا مىکند، دشمن گربه، یعنى سگ، به کمک موش مىآید. سگ (نماد کشور امریکا) در این کارتون قدرتمند و البته بىآزار و آرام و حامى مظلوم نشان داده شده است.
مورد جالب دیگرى که مىتوان به آن اشاره کرد، دیدن شخصیتهاى کارتونى مطرود و گوشهگیرى است که به دلیل زشترویى توسط دیگران تحقیر مىشوند ولى در نهایت این ناتوانى و زشتى با توانایى و زیبایى جایگزین مىشود و آنها بر تمامى مشکلات غلبه کرده و غبطهى رقبا را برمىانگیزند.
نمونه این مسئله را در کارتون «دامبو، فیل پرنده» (Dumbo) به خوبى مىتوان به یاد آورد. در این فیلم شاهد آن بودیم که مادر دامبو، برخلاف سایر فیلها که کلاهى زنگولهدار بر سر دارند، کلاه عرقچینى مانند آنچه یهودیان بر سر مىگذارند (Yarmulka)، بر سر دارد و به جرم دفاع از فرزندش در اسارت به سر مىبرد که دامبو طى عملیاتى در سیرک پرچمى شبیه به پرچم اسرائیل را به اهتزار در مىآورد.
در کارتون «لوک خوش شانس» (Lucky Lucke) گانگسترى سفید پوست که نماد کلانتر و قانون اومانیستى آمریکایى است و همیشه از تنهایى و آوارگى و غربت خودش حرف مىزند، با چهره و اخلاقى خوب، همیشه در جستجوى مجرمان است و هرگز شکست نمىخورد. در برخى از قسمتها این هفتتیر کش متمدن و مهربان، فرشته نجات سرخپوستان ساده لوح مىشود، به طورى که اگر او نبود جنگ قبیلهاى همه جا را فرا مىگرفت و نکته جالب اینجاست که بالاخره این سؤال باقیست که خانه لوک کجاست و چرا همیشه در پایان پیروزىهاى غرورانگیزش به سمت غروبى زیبا مىرود. که این نماد یهودى تنها و مطرود است که هویت خویش را بر ملا نمىکند و به سمت سرزمین موعودش مىرود تا به سعادت برسد. عبارت «رفتن به سمت خورشید» در تورات آمده و در میان یهودیان رایج است که منظور از آن بازگشت به سرزمین موعود مىباشد.
علاوه بر انیمیشن در عرصه فیلم کودک، هالیوود نیز از تعدى صهیونیستها مصون نمانده و کلیشههاى خاص در قالب فیلم کودکان، طى چند دهه اخیر را مدام تکرار کرده است. مثلاً کلیشه کودک محروم مانده از میراث اجدادى یا جدا افتاده از آغوش گرم مادر که هر یک به نوعى تداعىگر یهودى مظلوم و به دور مانده از سرزمین مادرى خویش هستند.
در این قبیل داستانها از پیامهایى استفاده مىشود که در کتب مقدس یهودیان آمده است و مخاطب یهودى و بسیارى از غیر یهودیان به راحتى مىفهمند که منظور از آن چیست. یهودیان، اسرائیل را مادر قوم خویش مىدانند. اینکه شهر یا منطقهاى به انسان تشبیه شود، در جاى جاى تورات آمده است. داستان «سیندرلا» 1و2 (Cinderella) مثال خوبى براى این کلیشه نخنما و تکرارى است.
نکته جالب در دو کارتون سیندرلا و دامبو مجدداً حضور پررنگ موش است که از حامیان شخصیتهاى اصلى کارتون مىباشند.
داستان «هاچ زنبور عسل» هم به کودک یهودى مىفهماند که باید به دنبال مادر زیبا ونورانى خویش (سرزمین موعود) باشد و همهى غیر یهودیان موجوداتى مخوف، بدجنس و حتى بدبو هستند که مىخواهند او را از بین ببرند.
کلیشهى کودک پر درد سرى که با زیرکى بر دشمنانى که قصد تجاوز به خانه و کاشانه او را دارند، فایق مىآید و آنها را به سختى مجازات مىکند هم شبیه مورد قبلى است. مجموعه طنز «تنها در خانه» (Home Alone) براساس همین کلیشه پدیده آمده و با نگاهى ساده به مضامین آن، ردپاى چهار جنگ اعراب و اسراییلى و شکست اعراب در هر چهار جنگ را مىتوان دید.
برخى از آثار انیمیشن نیز محملى براى پیامهاى سیاسى هستند. مثلاً در کارتون «شیرشاه» (Lion King) رد پاى نزاع دو ابرقدرت طى سالهاى جنگ سرد و آشتى مجدد نسلهاى آتى بعد از فروپاشى نظام کمونیستى در شوروى سابق به وضوح مشهود است. توضیح اینکه شیر نماد سلطه جهانى یهود است و در تورات آمده است:
«و بقیه یعقوب، در میان امتها و قومهاى بسیار مثل شیر در میان جانوران جنگل و مانند شیر درنده در میان گلههاى گوسفند خواهند بود که هنگام عبور پایمال مىکند و مىدرد و کسى نمىتواند مانع او شود. قوم اسرائیل در برابر دشمنانش خواهد ایستاد و آنها را نابود خواهد کرد».
برگرفته از وبلاگ مرگ بر صهیونیست
لینک دوستان
اشتراک